آخرین دستنوشته های شهید رمضانعلی زارع
آخرین دستنوشته های شهید رمضانعلی زارع ازنیروهای اطلاعات لشکر25کربلا مازندران
مورخ 11/19/ 64است شب شنبه، برادران که در واحد های 1، 2، 3 راننده ها و برادر عزیزمان آقای طوسی در سنگر کیاپاشا(یعقوبی) جمع شده اند.
در قدم اول، برادران؛ آموزش لازم را برای مقابله با بمب های شیمیایی یاد گرفته بودند. برادر طوسی چگونگی عملیات مثل؛ وضعیت دشمن، استعداد آن، موقعیت خودمان و موقعیت عملیات را به طور کامل توضیح دادند. سپس برادران نشستند و با هم دیگر وداع کردند. برادر طوسی در ادامه فرمودند:
ـ امشب شب وداع است.
ـ از هم دیگر حلالیت بطلبید.
ـ همدیگر را عفو کنید.
ـ امشب شب آخر دیدارتان است.
برادران دور هم نشسته اند. آنها زار زار گریه می کنند.
ـ شب عجیبی است. شاید شبِ عاشورای کربلای ایران باشد!
ـ شب وداع یاران حسین زمان است.
ـ شب استغاثه و شب یاری طلبیدن از ائمه اطهار(ع) است.
عجب شوری دارد. دل سنگ پاره می شود. یاران امام و سنگرنشینان جبهه ی اسلام گریه می کنند. فضای اتاق پر از اشک یاران شده است...!
خدمت تمامی دوستان سلام:
امشب11/20/ 1364عملیات بزرگ [والفجر 8 ]شروع می شود.
ـ اگر طلبی از من دارید از نظر شرعی موظفید که حق خودتان را از من بگیرید.
ـ اگر بدهکار هستید آن را به حساب جبهه و جنگ واریز کنید.
ـ در ضمن همسر عزیزم بداند که بنده مبلغ 200 تومان به شهید حسن مفیدیان بدهکارم.
ـ ضبط صوت کوچکی که توی منزل ما هست مربوط به مفیدیان است به خانواده ی ایشان تحویل دهید.
ـ همگی شما را به خدای بزرگ می سپارم.
ـ از همه ی شما التماس دعا دارم.
[شهیدرمضانعلی زارع، روز25 بهمن 1364 در فاو به شهادت رسیدند.]
خدایا! در وقت موعود از «حسن مفیدیان» جانش را پس گرفتی و او را به آسمان ها بردی، اما من بنده ای نبودم که از رفتار گذشته ام، درس عبرت بگیرم. از قرآنت بیاموزم. از راهنمایانی که برایم فرستاده ای، خط مشق بگیرم. از مؤمنین تو سر مشق بگیرم. بلکه خود را کامل می دانستم و برتر از دیگران!